بوش و رامسفلد از وقوع آنفلوآنزاهای مرغی و خوکی اطلاع داشتند

بوش و رامسفلد از وقوع آنفلوآنزاهای مرغی و خوکی اطلاع داشتند

یک نشریه آمریکایی در مقاله‌ای اعلام کرد که رئیس جمهور و وزیر دفاع سابق آمریکا از وقوع آنفلوآنزاهای مرغی و خوکی اطلاع داشته و به همین دلیل سکوت کردند و بر همین اساس سود سرشاری از فروش داروهای آن نصیب این افراد شد.
به گزارش فارس، نشریه آمریکایی "اویل جئوپالتیکس " در تاریخ پنجم نوامبر 2005 همزمان با آغاز بحث‌های مربوط به شیوع بیماری آنفلوآنزای مرغی در مقاله‌ای نوشت: در اوّل نوامبر 2005 جرج بوش رئیس جمهوری پیشین آمریکا به مؤسسه ملی بهداشت در مریلند رفت تا در یک کنفرانس خبری بسیار مهم شرکت کند. در این کنفرانس قرار بود وی برنامه 381 صفحه‌ای پنتاگون موسوم به "برنامه استراتژیک آنفولانزای واگیردار " را معرفی نماید.
این کنفرانس خبری یک واقعه معمولی نبود بلکه قرار بود در آن موضوعاتی بسیار مهم اعلام شود. تقریبا نصف کابینه بوش در این کنفرانس وی را همراهی کرده بودند، کاندولیزا رایس، وزیر امور خارجه، وزیر امنیت داخلی، وزیر کشاورزی، وزیر بهداشت و امور انسانی و وزیر حمل و نقل وقت در این کنفرانس حضور داشتند. برای اینکه اهمیت این نشست خبری بیش از بیش نمایان شود رئیس سازمان بهداشت جهانی نیز از ژنو به آنجا دعوت شده بود.
بوش سخنان خود را با یادآوری داستان ترسناک سال 1918 آغاز کرد:
"هم اکنون هیچگونه آنفلوآنزای واگیرداری در آمریکا و یا جهان وجود ندارد. اما اگر قرار است از تاریخ عبرت بگیریم، دلایل کافی برای نگرانی وجود خواهد داشت. در قرن گذشته کشور ما و تمام جهان دچار سه نوع ویروس واگیردار آنفولانزا شد - در همه این موارد ویروس‌های پرندگان مشاهده می‌شد. اپیدمی اولی که در سال 1918 رخ داد نیم میلیون نفر را در آمریکا و بیش از 20 میلیون نفر را در دیگر نقاط جهان به کام مرگ فرستاد... "
وی مستقیما به خطر قریب الوقوعی که پیش روی مردم آمریکا بود، اشاره می‌کرد:
"دانشمندان و پزشکان نمی‌توانند به ما بگویند که آنفلوآنزای واگیردار بعدی در کجا و کی شیوع خواهد یافت، و یا اینکه شدت آن در چه حدی خواهد بود. اما همه متفق القول هستند که: روزی ما با بیماری واگیردار دیگری مواجه خواهیم شد. جامعه دانشمندان دچار نگرانی فزاینده ای در مورد نوعی ویروس جدید آنفولانزا هستند. نام این ویروس H5N1 و یا آنفولانزای مرغی است... "
بوش سخنانه خود را این گونه ادامه داد: "هم اینک مدرکی نداریم که نشان دهد بیماری واگیردار قریب الوقوع است. بسیاری از مردم آسیا بعلت تماس با پرندگان دچار این بیماری شده بودند. این بیماری از آسیا به اروپا نیز سرایت کرد اما تا کنون هیچ گونه گزارشی در مورد ابتلای پرندگان، حیوانات و یا انسان ها به این ویروس در آمریکا مشاهده نشده است. آنفولانزای مرغی هم اکنون بیشتر نوعی بیماری حیوانی است. مردم در صورتی به این بیماری مبتلا می‌شوند که به طور مستقیم با پرندگان حامل ویروس تماس برقرار کنند. "
اگرچه بوش تصدیق کرد که خطری فوری مردم آمریکا را تهدید نمی کند اما از کنگره خواست که بودجه ای 1/7 میلیارد دلاری برای مبارزه با این بیماری غیرمسری و نامحتمل که شاید در آینده نامعلومی رخ دهد تصویب کند. این سخنرانی در جهت اجرای برنامه جدید دولت با نام "جنگ‌های پیشگیرانه " و این بار در برابر آنفولانزای مرغی، انجام می‌گرفت. در اینجا نیز به مانند دیگر موارد "جنگ پیشگیرانه " برنامه‌های متعددی تدوین شده بودند.
بوش در برنامه‌های اضطراری خود از کنگره خواسته بود که یک میلیارد دلار دیگر را برای تولید تامی فلو اختصاص دهد.
تضاد یا منفعت و یا معامله داخلی؟
داستان تامی‌فلو فقط قسمت بسیار کوچکی از ماجرا است. همانگونه که در مقاله قبلی اشاره شد جالب‌ترین قسمت قضیه شرکتی است به نام "گیلعاد ساینس " که داروی تامی‌فلو را تولید می کند. دونالد رامسفلد، ویزیر دفاع پیشین آمریکا از سال 1997 تا 2001 که به سمت وزارت دفاع منصوب شد، ریاست این شرکت را بر عهده داشت. رامسفلد از سال 1998 و به مدت 13 سال عضو هیأت مدیره این شرکت بوده است.
گزارشات غیر رسمی حاکی از آن است که رامسفلد اخیرا 18 میلیون دلار دیگر از سهم این شرکت را خریداری کرده. این امر وی را تبدیل به یکی از بزرگترین سهامداران این شرکت می‌کند. این گزارش چه واقعیت داشته باشد و چه نه، نشریه "فیوچر " در 14 نوامبر گزارش داد که "رامسفلد در بحبوحه وحشت ناشی از آنفولانزای مرغی از فروش سهام خود در این شرکت خودداری کرد تا متهم به «معامله داخلی» نشود. " اگر این درست باشد بدین معنا خواهد بود که آقای رامسفلد بعد از افزایش جهانی تقاضا برای تامی‌فلو سود سرشار و بادآورده‌ای را کسب کرده است. امروز تامی‌فلو پر طرفدارترین داروی بازار است. در 6 اکتبر پنتاگون اعلام کرد که برای اعضای ارتش قرص تامی‌فلو تهیه و انبار کرده است.
زمانی که رامسفلد مدیریت شرکت "گیلعاد ساینس " را رها کرد و به وزارت دفاع وارد شد، ارزش سهام این شرکت بالغ بر 7 دلار به ازای هر سهم بود. هم اکنون ارزش سهام گیلعاد به 50 دلار به ازای هر سهم رسیده است. ارزش سهام این شرکت در آینده چگونه خواهد بود؟ یقینا بعد از اینکه بوش "جنگ پیشگیرانه علیه آنفولانزا " را به عنوان استراتژی دولت آمریکا اعلام کرد، ارزش سهام این شرکت نیز رشدی نجومی را تجربه خواهد کرد.
گیلعاد که حق تولید دارو را به شرکت "هافمن لاروش " سوئیس اعطاء کرده است 10 درصد از فروش دارو را دریافت می‌کند. این شرکت هم اکنون دعوایی حقوقی به راه انداخته است تا دوباره تمام بازار این دارو را در اختیار خود بگیرد.
افزایش سهام از 7 دلار به 50 دلار بیانگر این است که آقای رامسفلد از چهار و نیم سال پیش که به واشنگتن رفته تا کنون 720 درصد سود کرده است. از زمانی که در مارس امسال، ترس مزمن عمدی از آنفولانزای مرغی آغاز گشت سهام شرکت گیلعاد به 56 درصد رشد داشته است.
در چنین شرایطی از یک دولتمرد صادق انتظار می‌رود که به منظور اجتناب از تضاد منافع، سهام خود را واگذار کند. اما رشد چشمگیر سهام این شرکت باعث شد که رامسفلد به جای واگذاری سهام به فکر خرید 18 میلیون دیگر از سهام این شرکت بیفتد.
البته جالب است که رامسفلد تا 26 اکتبر 2005 صبر کرد و بعد بیانیه‌ای منتشر کرد مبنی بر اینکه از این به بعد در تصمیمات پنتاگون که به "گیلعاد ساینس " نیز مرتبط است دخالتی نخواهد کرد. البته در آن زمان دیگر اسب "گیلعاد ساینس " از آغل بیرون زده بود و بعلت تصمیم پنتاگون و دولت برای انبار میلیون‌ها عدد قرص تامی‌فلو، چهار نعل به جلو می‌تاخت.
در ماه مارس تونی بلر نخست وزیر سابق انگلیس و دوست وفادار واشنگتن، دستور داد که برای پوشش 25 درصد از جمعیت 56 میلیونی انگلیس قرص تامی‌فلو تهیه شود. به نظر می‌رسد که تونی بلر آماده است که به دوستان خود در واشنگتن در هر زمان ممکن کمک نماید از جنگ عراق گرفته تا خرید تامی‌فلو. در واشنگتن این مسأله را "رابطه ویژه انگلو آمریکایی " می‌نامند.
رامسفلد، مردی که از اطلاعات غلط برای توجیه جنگ عراق حمایت کرد، فردی که بر قراردادهای میلیاردی پنتاگون با شرکت‌های "بچتل " و "هالیبرتون " نظارت داشت، هم اکنون بعلت دامن زدن دولت متبوعش به وحشت آنفولانزایی سودهای نجومی کسب کرده است.
سودمند خواهد بود اگر بدانیم که آیا اداره برنامه‌های ویژه پنتاگون به ریاست "داگلاس فیث "، استراتژی جنگ افزار بیولوژیکی را تدوین نمود یا نه؟ از قرار معلوم این استراتژی باعث بوجود آمدن آنفولانزای مرغی و ترس ناشی از آن شده است. کمیته‌ای از کنگره مسئول شده است تا احتمال بروز تضاد منافع را در پرونده رامسفلد بررسی نماید. البته باید یادآور شوم که کنگره توسط حزب رامسفلد اداره می شود.
گیلعاد ساینس یک شرکت بیوتکنولوژیکی کوچک نیست. این شرکت هم اکنون به لطف تبلیغات دوستان واشنگتنی و دیگر مراکز قدرت سرمایه‌ای بالغ بر 22 میلیارد دلار را جمع آوری کرده است. هم اکنون جرج شالتز، مدیر شرکت بچل و وزیر خارجه سابق، یکی از اعضای هیأت مدیره شرکت "گیلعاد ساینس " است. به گزارش نشریه "فیوچر " شالتز با فروش داخلی قسمتی از سهام خود در شرکت سودی بالغ بر 7 میلیون دلار کسب کرد.
بچل و هالیبرتن شرکت هایی هستند که بیشترین سهم را از قرارداد های بازسازی عراق که توسط پنتاگون منعقد می شود را کسب کرده اند. البته که آشنایی شالتز و رامسفلد با یکدیگر و در روزهایی که هر دو جزو هیأت مدیره "گیلعاد ساینس " بودند، آسیبی به تجارت شرکت بچل وارد نکرد. از دیگر اعضای هیأت مدیره می توان به گوردن مور از شرکت "اینتل " و ویسکونت اتینه داویگنون از اشراف زاده های بلژیک اشاره کرد. رد پای داویگنون را می توان در هر مسأله بزرگ و فراآتلانتیکی ، از نشست های انجمن بیلدربرگ گرفته تا کمیسیون های سه جانبه، مشاهده نمود. این دفعه هم وی از وحشت ناشی از آنفولانزای مرغی سود می برد.
قضیه گیلعاد می تواند مدلی برای بررسی شرکت هالیبرتون نیز باشد، زیرا مدیر عامل سابق این شرکت نیز از اعضای دولت است، یعنی دیک چنی، معاون رئیس جمهور. شرکت چنی از قِبل قرار دادهای بازسازی عراق و دیگر جاها توانسته میلیاردها دلار سود کسب کند. آیا واقعا تصادفی است که نزدیکترین دوست سیاسی چنی وزیر دفاع شده و از آنفولانزای مرغی سود می‌برد؟
ویزیتاید، آبله کوچک، شکار بزرگ
وزیر دفاع بسیار خوب توانسته دولت را متقاعد کند که از شرکت هایی دارو بخرد که وی نفع مادی مستقیم در آنها دارد. وحشتی را که بعد از حملات 11 سپتامبر فراگیر شد به یاد آورید. یکی از سناریوهای احتمالی ترور که در دولت بسیار در مود آن بحث شد حمله از طریق ویروس کشنده آبله بود که می توانست مردم آمریکا را نابود کند.
در نوامبر 2001 دولت برنامه بیست ساله ای را اعلام نمود. بوش با توجه به توصیه های پنتاگون و دیگر اعضای دولت دستور داد که انبار میکرب های آبله در "مرکز کنترل بیماری آتلانتا "، علی رغم درخواست های جهانی، به کار خود تا زمانی که واکسن های جدید ابداع شود، ادامه دهد. تنها امریکا و روسیه دارای انبار میکروب آبله هستند در حالیکه این بیماری از مدت ها پیش ریشه کن شده است.
در آن زمان دولت اعلام کرد که در حال ابداع واکسنی جدید برای آبله است و آن را در اختیار تمام مردم قرار خواهد داد. رسانه های عمده، از جودیث میلر در نیویورک تایمز گرفته تا روزنامه های پرخواننده، همگی دست به انتشار داستان‌هایی وحشتناک زدند. برای مثال داستان شرکت رسانه‌ای "نایت ریدر " (Knight-Ridder) چنین آغاز می شود: "زمانی که مقامات ضد تروریستی یادداشت‌هایی را که شب را برای بررسی آنها بیدار مانده‌اند، ورق می زنند، چیزی که بیش از همه آنها را می ترساند بمب اتمی و یا گازهای سمی نیست، بلکه ترس اصلی از بیماری‌ای است که 20 سال پیش از صحنه روزگار محو شده بود. نگرانی آنها از آبله است، ویروسی کشنده و بسیار مسری که اگر جلویش گرفته نشود می تواند به سرعت در همه جا پخش شود... "
در آن زمان ها نیز همان ترس و وحشتی از آبله وجود داشت که اینک در مورد آنفولانزای مرغی شاهد آنیم. در آن زمان رامسفلد به نیروهای نظامی دستور داد که خود را در مقابل آبله واکسینه کنند، پیشگیری‌ای که عوارض جانبی بسیاری داشت. علاوه بر این رامسفلد به پنتاگون دستور داد که دارویی به نام "ویزیتاید " را خریداری و انبار نماید. این دارو به منظور کاهش عوارض ابتلا به آبله بکار می رود.
دولت بوش تمام تلاش خود را بکار گرفت تا افکار عمومی و بالاخص متخصصین بهداشتی و پزشکی را متقاعد سازد که خود را در برابر آبله واکسینه کنند. در سال 2002 "مرکز کنترل بیماری‌ها " و چندین نفر از مقامات بلندپایه دولت سعی داشتند که با اقدامات پیشگیرانه بخش وسیعی از مردم را در مقابل حملات تروریستی با ویروس آبله واکسینه نمایند. دولت شروع به انبار کردن میلیون‌ها عدد واکسن آبله و قرص "ویزیتاید " کرد.
بعد از هر بیانیه رسمی درباره آبله ترس مردم نیز افزایش می‌یافت. اما واقعیت این است که برخلاف آنچه می‌گویند آبله یک بیماری شدیدا مسری نیست. دکتر کریتسکی، رئیس بخش "برنامه ایمن سازی ملی و برنامه ریزی برای واکنش سریع به آبله " در "مرکز کنترل بیماری ها " می گوید: "آبله فرآیند انتقالی آهسته ای دارد و یک بیماری شدیدا مسری تلقی نمی شود. "
وی اضافه کرد که حتی اگر شخص در معرض حمله بیوتروریستی آبله قرار گیرد بدین معنا نخواهد بود که حتما مبتلا به این بیماری می شود. علائم و نشانه های بیماری به زودی ظاهر نخواهند شد و زمان کافی برای برنامه ریزی و درمان وجود خواهد داشت.
متخصصین بهداشتی آمریکا هر روز در مورد عوارض جانبی خود واکسن آبله هشدار می دادند. این عوارض عبارتند از: "بیماریهای وخیم مغزی و قلبی، توهم در خود ماندگی، ناهنجاری های کروموزومی، دیابت، انواع سرطان ها و بیماری های خونی و آسیب به بافت های عصبی چندین سال بعد از واکسینه شدن. " بسیاری معتقد بودنند که بهتر است ریسک حمله بیوتروریستی را بپذیرند اما از خطرات درمان با واکسن در امان باشند.
برنامه دولت برای واکسیناسیون عمومی یک شکست مفتحضانه بود. اما هنوز هم که هنوز است میلیون ها عدد قرص "ویزیتاید " تولید و به دولت فروخته می شوند تا در صورت بروز یکچنین حمله احتمالی مورد استفاده قرار بگیرند و از عوارض ابتلا به آبله بکاهند.
ترس از حملات تروریستی آبله ای در فوریه 2003 به اوج خود رسید. در آن زمان داستان هایی شایع شد مبنی بر اینکه صدام دیکتاتور معدوم عراق ویروس‌های دزدیده شده از انبار روس‌ها را بدست آورده است و می خواهد که از آنها در حمله به مردم آمریکا استفاده نماید. بوش در سخنرانی خود در ژانویه 2003 پیشنهاد داد تا با ایجاد پروژه سپر بیولوژیکی واکسن ها و داروهایی برای مقابله با ویروس آبله و سیاه زخم تولید شوند. در 21 ژانویه 2004 بوش قانون ایجاد "پروژه سپر بیولوژیکی " را امضا کرد تا از طریق آن "ابزاری جدید به منظور بهبود تمهیدات پزشکی پدید آورده شود تا از مردم آمریکا در برابر هر نوع حمله شیمیایی، بیولوژیکی، رادیولوژیکی و هسته ای محافظت شود. " در سال مالی 2004 مبلغ 5.6 میلیارد دلار به وزارت امنیت داخلی اختصاص یافت تا از آن برای خرید داروهای مقابله با آبله و سیاه زخم طی ده سال آینده استفاده نماید.
رامسفلد خوب می دانست که برای سربازانش چه تجویز می کند. "ویزیتاید " نیز یکی از تولیدات شرکت سابق رامسفلد "گیلعاد ساینس " بود. رامسفلد کسی بود که دستور تجویز "ویزیتاید " را برای سربازان آمریکایی امضا کرد. این تصمیم از روی خیر خواهی و یا برای حفظ سلامت سربازان آمریکا اتخاذ نشد. رامسفلد از زمان ابداع "ویزیتاید " در اواخر دهه 1990 - بعنوان دارویی برای مقابله با ایدز - در مورد عوارض جانبی آن اطلاعات دقیقی داشت. همان گونه که رامسفلد می داند "ویزیتاید " عوارض جانبی بسیار شدیدی دارد. به گفته دکتر کریستوفر جی. هوگان استاد بخش پزشکی اضطراری در دانشکده پزشکی ویرجینیا، عوارض "ویزیتاید " عبارتند از: مسمویت کلیوی، اختلال حواس، تب، کم خونی، سردر، ریزش مو، آماس عنبیه و دردهای وریدی.
علی رغم اینکه برخی افراد بعد از شیوع وحشت از آبله، سودهای میلیونی بدست آورده اند باید به خاطر داشته باشیم که پایان این داستان به حرص و طمع شخصی و یا شرکتی ختم نمی شود. قسمت هشدار دهنده داستان تامی فلو، ویزتاید و رژیم های قانونی جدید برای "صنعت واکسن سازی " در استراتژی های دولتی و برنامه های بلند مدت آن نهفته است. سه سال قبل و در بحبوحه وحشت آبله ای، دولت نماینده های جمهوریخواه کنگره را مجبور کرد که پاراگرافی را به قانون وزارت امنیت داخلی اضافه نمایند. بر اساس این پاراگراف شرکت های سازنده واکسن آبله از مصونیت برخوردار می شدند.
هم اکنون دولت بوش سعی دارد که با استفاده از جو رعب و وحشتی که بعلت آنفولانزای مرغی سراسر آمریکا را فرا گرفته حوزه مصونیت شرکت های داروسازی را افزایش دهد.
بوش در نطق ماه نوامبر خود در مورد آنفولانزای واگیردار پیشنهاد کرد که داروسازان هیچگاه بعلت عوارض محصولاتشان تحت پیگرد قرار نگیرند. وی دقیقا از واژه "مصونیت برای سازندگان واکسن های ناجی زندگی " استفاده کرد. این بدین معناست که داروسازان بدون واهمه از عواقب قضایی، هرچه را که می خواهند از ویزیتاید گرفته تا تامی فلو و تالیدومید تولید کرده و به مردم قالب کنند.
بیش از یک قرن است که تلاش می‌شود تا برخی محدودیت های حداقلی بر تولید دارو و فروش آن اعمال شود. اما حالا دولت می خواهد که دست آوردهای یک قرن تلاش را نادیده بگیرد. با خود بیندیشید که اگر این اتفاق رخ دهد چه خواهد شد؟
در دهه 1960 دکتر هاینریش موکتر، در آلمان غربی یک شرکت داروسازی ایجاد کرد و دارویی را با عنوان قرص خواب بدون عوارض تولید کرد و روانه بازار ساخت. محصول او با نام "کانترگان " چنان بی خطر و سالم معرفی شده بود که به فروش بیش از اندازه ای دست یافت و روزانه بیش از یک میلیون آلمانی برای خوابیدن از آن استفاده می کردند. وی بالاخص داروی خود را مناسب "مادران حامله ای " می دانست که مشکل خواب دارند. نتیجه این کار تولد هزاران کودک ناقص الخلقه بود. داروی تولیدی وی حاوی تالودومید بود. در آن زمان ها دولت آلمان تصمیم گیری در مورد قانون گذاری در باره این داروها را به خود صنایع و یا مقامات محلی واگذار کرده بود.
و یا مورد داروی ضد آرتروز ویو ایکس ایکس (VIOXX) را در نظر بگیرید. این دارو توسط بیش از دو میلیون نفر در سراسر جهان مورد استفاده قرار می گرفت. تا اینکه تحقیقات انجام گرفته نشان داد که استفاده از این دارو خطر حملات قلبی را تا 4 برابر افزایش می دهد. بعد از این افشاگری ها شرکت مرک (Merck & Co) بعلت ترس از پیگرد قضایی تمام این داروها را از بازار جمع آوری کرد. شرکت مرک کار خود را در اواخر دهه 1800 در آلمان آغاز کرد. این شرکت محصولات حاوی مرفین، کودئین و استرکنین را با عناوین دارویی به فروش می رساند. در آن زمان ها هیچ قانونی در مورد داروسازان تدوین نشده بود. شرکت بایر آلمان، تولید کننده قرص های آسپرسن، در سال 1989 هروئین را با برچسب "ضد سرفه قوی " به فروش می رساند. این دارو شاید سرفه را متوقف می کرد اما یقیقا در مورد عوارض جانبی آن بر روی برچسب چیزی نوشته نشده بود. این وقایع و رسوایی های مشابه دیگر باعث شد که دولت ها مجبور شوند در مورد داروسازی به تدوین قوانین بپردازند.
در سال 1962 و بعد از رسوایی های مربوط به تالیدومید، سناتور استس کفور پیش نویس قانونی را تدوین نمود که بعدها با عنوان "اصلاحیه کفور-هریس در قانون داروی 1962 " به تصویب رسید. این قانون شرایط سختی را در مورد ایمنی داروها اعمال کرده و داروسازان، یا آن گونه که بوش می گوید "صنعت سرم سازی "، را ملزم کرده که قبل از تولید انبوه یک دارو مدارک لازم را در مورد تأثیر گذاری مناسب آن ارائه کنند. داروها باید در سازمان غذا و داروی آمریکا ثبت می شد. استانداردهایی در مورد ایمنی و خلوص داروها تدوین گشت. این قانون همچنین داروسازان را ملزم کرد که خطرات استفاده از محصولاتشان را بیان نمایند.
بوش ادعا می کند که با حمایت از مصونیت قضایی داروسازان، "موانع پیش روی واکسن سازی را رفع می کند. " باید از رئیس جمهور پرسید که چه چیز باعث شده است که حاضر شود مردم آمریکا را در معرض خطر یکچنین محیط دارویی بی قید و بندی قرار دهد؟
موضوع تنها این نیست که یک رشته ویروس های کشنده ای در ویتنام و چین وجود دارند که پرنده ها را مبتلا می کنند. بلکه از این واقعه استفاده سیاسی می شود تا برنامه ای کاملا متفاوت اجرا شود. برنامه ای که زیان آن به بشریت می تواند بسیار بیشتر از ویروس H5N1 و یا هر ویروس دیگری باشد.

 
 
نظر خود را ثبت نمایید
  • موارد زیر جهت نمایش تایید نخواهد شد:
  • ۱- در متن شماره همراه و آدرس الکترونیکی درج شود
  • ۲ - در متن از جملات و الفاظ غیر عرف استفاده شود
  • ۳ - متن انگلیسی یا پینگلیش تایپ شود
Copyright © 2006 - 2024 ITPNews.com