بچههایمان شیر بخورند یا نخورند؛ فعلا مساله این است.چندی پیش شیر شَما، همان شیری که در مدارس توزیع میشود در رباط کریم خبرساز شد.
هر چند همان روز حادثه این خبر به جایی درز نکرد، اما خبر رسید که 100 دانشآموز دبستانی در این منطقه از تهران بلافاصله بعد از خوردن شیرهای توزیعشده در مدرسه مسموم شدهاند و کارشان به بیمارستان و درمان سرپایی کشیده است.
البته مدیر روابط عمومی آموزش و پرورش شهرستانهای استان تهران اعلام کرده هنوز دقیقا معلوم نیست که این مسمومیت به خاطر شیرها بوده یا نه و این موضوع که آیا آلودگی این شیرها در فرآیند تولید اتفاق افتاده یا در مرحله توزیع نیز در دست بررسی است، برای همین او از دانشآموزان خواسته تا در سایر مناطق تهران شیر مدارس را با آرامش خاطر بخورند؛ اما مگر فعلا میشود با اطمینان خاطر شیرهای کوچک مثلثی سر کشید؟
حالا بیایید فرض کنیم که اصلا هیچ مسمومیتی در کار نبوده و اتفاق روی داده در رباط کریم هم یک حادثه کاملا نادر بوده، ولی با این حال مگر میشود مشکلات دیگری که گریبان شیر مدارس را گرفته، فراموش کرد؟
هنوز یادمان هست که چندی قبل پدری از مسجدسلیمان با دفتر روزنامه تماس گرفت و گزارش داد که در شهر آنها شیر مدارس به جای اینکه روزانه توزیع شود هر از گاهی به دست بچهها میرسد و آن وقت هم که میرسد، چهار پنجتایی توزیع میشود که از این تعداد نصف بیشترشان هم یا تاریخ گذشتهاند یا برای خورده شدن فقط یک روز وقت دارند.
ماجرای نرسیدن سهمیه شیر برخی مدارس و سر درآوردن شیرهای شَما از عراق و توزیعشدنشان میان زائران عتبات هم که فراموششدنی نیست، هرچند در همان اوج داغی این خبر مسوولان آموزش و پرورش توضیح دادند که این مهاجرت شیرها به کشور همسایه فقط یک تشابه ظاهری بوده و کارخانههای تولید و بستهبندی شیر برای کاروانهای زیارتی فقط از پاکتهای بیاستفاده مانده شیر مدارس استفاده کردهاند و برای همین مردم به اشتباه افتادهاند.
البته شاید روزی دیگر خبری دیگر از شیر مدارس برسد که از تمام این خبرها عجیبتر و ناخوشایندتر باشد، ولی روی سخنمان با گردانندگان سیستم توزیع شیر در مدارس است تا بدانند که رساندن روزانه شیر به دست تکتک دانشآموزان ایرانی بیش از هر چیز مدیریتی قاطعانه میخواهد، بعلاوه این باور قلبی که شیر نوشیدن و سالم ماندن حق انکارناپذیر همه آنهایی است که پشت میز و نیمکتهای مدارس مینشینند.
هر چند همان روز حادثه این خبر به جایی درز نکرد، اما خبر رسید که 100 دانشآموز دبستانی در این منطقه از تهران بلافاصله بعد از خوردن شیرهای توزیعشده در مدرسه مسموم شدهاند و کارشان به بیمارستان و درمان سرپایی کشیده است.
البته مدیر روابط عمومی آموزش و پرورش شهرستانهای استان تهران اعلام کرده هنوز دقیقا معلوم نیست که این مسمومیت به خاطر شیرها بوده یا نه و این موضوع که آیا آلودگی این شیرها در فرآیند تولید اتفاق افتاده یا در مرحله توزیع نیز در دست بررسی است، برای همین او از دانشآموزان خواسته تا در سایر مناطق تهران شیر مدارس را با آرامش خاطر بخورند؛ اما مگر فعلا میشود با اطمینان خاطر شیرهای کوچک مثلثی سر کشید؟
حالا بیایید فرض کنیم که اصلا هیچ مسمومیتی در کار نبوده و اتفاق روی داده در رباط کریم هم یک حادثه کاملا نادر بوده، ولی با این حال مگر میشود مشکلات دیگری که گریبان شیر مدارس را گرفته، فراموش کرد؟
هنوز یادمان هست که چندی قبل پدری از مسجدسلیمان با دفتر روزنامه تماس گرفت و گزارش داد که در شهر آنها شیر مدارس به جای اینکه روزانه توزیع شود هر از گاهی به دست بچهها میرسد و آن وقت هم که میرسد، چهار پنجتایی توزیع میشود که از این تعداد نصف بیشترشان هم یا تاریخ گذشتهاند یا برای خورده شدن فقط یک روز وقت دارند.
ماجرای نرسیدن سهمیه شیر برخی مدارس و سر درآوردن شیرهای شَما از عراق و توزیعشدنشان میان زائران عتبات هم که فراموششدنی نیست، هرچند در همان اوج داغی این خبر مسوولان آموزش و پرورش توضیح دادند که این مهاجرت شیرها به کشور همسایه فقط یک تشابه ظاهری بوده و کارخانههای تولید و بستهبندی شیر برای کاروانهای زیارتی فقط از پاکتهای بیاستفاده مانده شیر مدارس استفاده کردهاند و برای همین مردم به اشتباه افتادهاند.
البته شاید روزی دیگر خبری دیگر از شیر مدارس برسد که از تمام این خبرها عجیبتر و ناخوشایندتر باشد، ولی روی سخنمان با گردانندگان سیستم توزیع شیر در مدارس است تا بدانند که رساندن روزانه شیر به دست تکتک دانشآموزان ایرانی بیش از هر چیز مدیریتی قاطعانه میخواهد، بعلاوه این باور قلبی که شیر نوشیدن و سالم ماندن حق انکارناپذیر همه آنهایی است که پشت میز و نیمکتهای مدارس مینشینند.